You are currently viewing صمیمیت زناشویی

صمیمیت زناشویی

کیفیت رابطه زناشویی ابعاد درون فردی مانند احساس رضایت و خوشبختی و ابعاد بین فردی از قبیل صمیمیت، توافق، روابط جنسی، هماهنگی، تعارضات و اختلاف نظرها را در بر می۔ گیرد. چنانچه رابطه زناشویی کار آمد و با کفایت باشد شرایطی فراهم می گردد که در آن همسران، صمیمیت، حمایت، رشد متقابل و رشد شخصی را تجربه کنند. صمیمیت در روابط نقش اصلی را دارد. صمیمی بودن شامل گذراندن وقت در کنار هم، گوش دادن به یکدیگر، باز بودن، صادق بودن و اعتماد به یکدیگر می باشد. صمیمیت فرآیندی رشدی در رابطه است که از قبل از ازدواج آغاز می شود، بعد از آن ادامه میابد و حتی ابدی است. صمیمت رابطه ای است که در آن مراقبت، اعتماد متقابل و پذیرش وجود دارد. مطالعات نشان داده است که زندگی مشترک، سازگاری و ایجاد صمیمیت با یکدیگر، تاثیر قابل توجهی در سلامت زوجین دارد.

از نظرگاهی می توان ریشه مفهوم صمیمیت را در تئوری اریکسون (۱۹۵۰) یافت. اریکسون صمیمیت را در مقابل انزوا قرار می دهد و آن را مرحله ای اساسی در رشد شخصیت فرد می داند که چنانچه فرد موفق به ایجاد صمیمیت در رابطه ای پایدار نگردد، بحران انزوا و بیزاری از عشق در وی پدید می آید. ازین روی اهمیت وجود صمیمیت در رابطه و عوامل ایجاد کننده و موثر بر آن ، جلوه گر می گردد. عوامل مختلفی می تواند در وضعیت صمیمیت زوجین تاثیر گذار باشد. یکی از این عوامل ذهن آگاهی است. ذهن آگاهی فنی است که در ترکیب با مراقبه، بر جهت گیری های ذهنی ویژه نسبت به تجارب، آگاهی نسبت به زمان حال و کنترل مشغله های فکری و احساسی متمرکز می شود. ذهن آگاهی با کاهش دادن افکار منفی، تنش ها، دلزدگیها و تعارضات زناشویی را در افراد کاهش میدهد و از این طریق سبب افزایش صمیمیت زناشویی می شود. سطح بالای خودمهارگری، سازگاری، نگاه مثبت به همسر و ارتباط موثر در افراد ذهن آگاه، تجربه صمیمیت زناشویی را در آنها افزایش می دهد. ذهن آگاهی، روابط نزدیک و صمیمیت زوجین را افزایش می دهد. درمان مبتنی بر ذهن آگاهی، دلزدگی زناشویی را کاهش و صمیمیت زوجین را افزایش می دهد. زمانی که فرد آزادانه از الگوهای عادتی خود رهایی بیابد، با آرامش پاسخ های خردمندانه – تری برای مشکلات ارتباطی خود خواهد یافت و آمادگی رویارویی با حوادث و احساسات ناخوشایند را کسب می کند و رضایت و صمیمیت بیشتری را در رابطه تجربه خواهد کرد.

صمیمیت زناشویی

زندگی در کنار یک همسر شاید تجربه ای از اداره ی یک جهان کوچک باشد؛ جهان خردی که می تواند فشرده ای از تمام طبیعت باشد و به همین خاطر برای پا بر جا ماندن، به عناصر بنیادی چون نظم، عدالت، در آمیختگی زیبای اضداد و البته جریان عشق نیاز دارد. هم اکنون چهل درصد از ارجاعات مراکز بهداشت روان بدلیل تعارضات زناشویی صورت می گیرد. اگرچه در اوایل ازدواج زوجین نسبت به یکدیگر رابطه عاطفی عمیق و تعهد دائمی احساس می کنند اما برخی از زوج ها به تدریج با هم دچار تعارض می شوند. تعارض زناشویی نوعی از درگیری مداوم بین زوجین است که حداقل در یکی از آنها ظاهر می شود. تعارضات زناشویی می تواند صدمات جدی به مؤلفه های روانی و ارتباطی زوجین وارد کند. تعارضات زناشویی منجر به کاهش شادکامی، رضایت زناشویی و عزت نفس، افزایش علائم پریشانی روانشناختی، و کاهش صمیمیت زناشویی می شود. ناتوانی در حل فصل تعارضات منجر به از بین رفتن صمیمیت زناشویی می شود. سبک های حل تعارض در چهار دسته طبقه بندی می شود: مثبت، عقب نشینی، سازش و درگیری. سبک مثبت حل تعارض از راه – های سازنده برای حل اختلافات تشکیل شده است ، که در آن افراد قادر به مذاکره و سازش در مورد راه حل هایی هستند که به نفع هر دو همسر باشد .در سبک عقب نشینی مدت سکوت طولانی می شود و همسران از بحث در مورد مشکلات موجود اجتناب می کنند که این موضوع باعث می شود نسبت به اهمیت رابطه و لزوم حل اختلاف بی علاقه به نظر برسند . در روش سازش به عنوان یکی دیگر از سبک های حل تعارض، فرد برای اجتناب از بحث و مجادله، بدون اینکه نظر خود را ابراز بدارد یا از دیدگاه خود دفاع کند راه حل و نظر فرد مقابل را می پذیرد و با آن سازش می کند. سرانجام، سبک حل تعارض درگیری شامل حملات شخصی ، توهین و از بین رفتن کنترل هیجانی و یا رفتاری می باشد. تحقیقات نشان داده اند که توانایی زوجین در حل موثر مسئله و تعارضات ارتباطشان در افزایش صمیمیت روانی، فکری و جسمی آنها موثر است. مهارتهای ارتباطی و سبک های حل تعارض از جمله عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی هستند.

زناشویی
زناشویی

از آنجا که خانواده یک واحد اجتماعی است متغیرهای موثر بر سایر روابط اجتماعی بر رابطه زناشویی نیز تاثیر گذارند. بدون در نظر گرفتن سایر عوامل درون فردی و محیطی، حمایت و پشتیبانی همسر خود به تنهایی نقش تعیین کننده ای در رابطه زناشویی ایفا می کند. اثر گذاری حمایت اجتماعی ادراک شده همسران را بر افزایش رضایت و کیفیت رابطه زناشویی آنها در چهار زمینه مشخص می کند: در ابتدا حمایت باعث کاهش احساس تنهایی زوجین در مقابله با تنش ها می شود. دوم، افسردگی و اثرات آن را کاهش می دهد. سوم، مانع از درگیری زوجین می شود و در نهایت حمایت اجتماعی صمیمیت عاطفی زوجین را افزایش می دهد. البته تا زمانی که فرد رابطه را منبع مناسب و در دسترس برای رفع نیاز خود ادراک نکند، رابطه حمایت اجتماعی محسوب نمی شود. لذا نه خود حمایت، بلکه ادراک فرد از حمایت اهمیت دارد. در پژوهشی که اخیرا منتشر شده نقش واسط های تعادل عاطفی در رابطه بین بخشودگی و رضایت از زندگی معنادار گزارش شد. تحقیقات متعددی نشان داده اند که ادراک حمایت اجتماعی، رضایت زناشویی زوجین و به تبع آن صمیمیت رابطه آنها را افزایش می دهد . در پژوهشی دیگر بر روی زوجین دارای آسیب نخاعی دریافت شده که بین حمایت ادراک شده از سوی همسر و کیفیت رابطه زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. پژوهشها نشان داده اند که افراد مستقل نسبت به افراد کمتر مستقل، حمایت از همسر را به عنوان فرصتی برای تقویت صمیمیت و ابراز عشق در نظر می گیرند. سلکه در پژوهش خود نشان داد که همدلی شریک زندگی و حمایت ادراک شده از سوی او پیش بینی کننده رضایت زناشویی در مردان است.

یکی دیگر از عوامل اجتماعی که تحقیقات اندک صورت گرفته، رابطه آن را با صمیمیت زناشویی تایید کرده اند بهزیستی اجتماعی می باشد. بهزیستی اجتماعی، ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر و گروه های اجتماعی است و نشان می دهد که آیا فرد عملکرد مناسبی در اجتماع خود دارد و این عملکرد چگونه است. سرمایه اجتماعی (شامل اعتماد دوطرفه زوجین، احترام متقابل، تعاون، ارزش های اخلاقی، مسئولیت پذیری، احساس امنیت، احساس مشارکت و مهارتهای ارتباطی بر رضایت زناشویی تاثیر معناداری دارد. بهزیستی اجتماعی در رابطه بین سلامت معنوی و صمیمیت زناشویی نقش میانجی دارد؛ به این صورت که سلامت مذهبی می تواند از طریق بهزیستی اجتماعی بر صمیمیت زناشویی به طور غیر مستقیم تاثیر گذار باشد. سرمایه های روانشناختی به طور غیر مستقیم از طریق افزایش بهزیستی اجتماعی بر صمیمیت زناشویی به طور مثبت تاثیر گذار است.

شناسایی عوامل تأثیرگذار و مرتبط با صمیمیت زناشویی و برنامه ریزی آموزش های مبتنی بر این یافته ها می تواند در پیشگیری از اختلافات زناشویی و پربار کردن ارتباطات میان زوجین، به ویژه افزایش صمیمیت زناشویی کمک نماید. همچنین توجه به کار کرد متعادل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن؛ شناخت عوامل مؤثر در روابط زناشویی بالاخص صمیمیت زناشویی، مهار و مدیریت آن به عنوان عامل پایداری زندگی خانوادگی، یکی از روشهای قابل توجه در حل مشکلات زناشویی است. شناخت این عوامل به زوجین یاری می رساند تا با آشنایی با این عوامل به ایجاد، تقویت و یا اصلاح این متغیرها پرداخته و به صمیمیت زناشویی دست یابند.

شهره جعفری

خانم شهره جعفری مشاور خانواده و رواندرمانگری ، با سابقه 15 سال فعالیت در حوزه های تخصصی روانشناسی در حوزه های روان درمانی بیماری های روانشناختی ، افسردگی ، کمال گرایی ، وسواس ، اضطراب ، رواندرمانی اختلالات شخصیتی و ..

دیدگاهتان را بنویسید