وسواسی شده ام و دستانم را با صابون ۲۰ ثانیه شاید هم بیشتر میشویم، اما هنوز شک دارم که ویروسهای کرونایی از لابلای انگشتانم جدا شده یا خیر. برای اطمینان بیشتر مجدد دستانم را با آب ۴۰ درجه میشویم.
وقتی از خانه خارج میشوم این تردید تمیزی که در پسزمینه ذهنم لانه کرده، بیشتر رخ مینماید: هنگام لمس دکمه آسانسور، بازکردن در ورودی ساختمان، استفاده از دستگاه خودپرداز، جواب دادن به زنگ موبایل، خرید مایحتاج زندگی هم که چالشی جداست.
آیا فرهنگ کرونا نوعی وسواس در من انگیخته است؟ به محض ورود به خانه، جلوی جاکفشی ناچارم دستکش را در بیاورم و لباسهای احتمالاً آلودهام را برای شستن در همانجا گوشهای مچاله کنم؛ نخست دستگیرهورودی را که آلودم، ضدعفونی کنم؛ در آشپزخانه، مبادا که ویروس به پرواز درآید باید به آرامی میوه و سبزی و کالاهای دیگر را از کیسه نایلونی بیرون بیاورم و شستنیها را با اسکاچ و آب محلول و مایع ظرفشویی بشویم و دیگر چیزها را با پنبه و الکل ضدعفونی کنم.
این روزها افراد مدام از خود میپرسند آیا بیش از اندازه به آن فرد غریبه در فروشگاه نزدیک نشدهام؟ آیا آن فرد در اتوبوس بیش از حد مجاز به من نزدیک نشده است؟ آیا فاصله اجتماعی را در محل کار با همکارم رعایت کردهام؟ آیا آب گرم و صابون همه عوامل بیماریزا را از میان میبرد؟
اینروزها اما گویی برخی افراد با اپیدمی کرونا و الزام به رعایت پروتکلهای بهداشت جهانی، سندرمهایش را بروز میدهند. شکوتردید بهداشتی در یک قدمی ما حرکت میکند و بر روح و روان ما اثر گذاشته است. آیا این وسواس در پساکرونا به یک اختلال همیشگی تبدیل نخواهد شد؟ این روزها بسیار با این سؤال مواجه میشوم که اگر رفتارهای بهداشتی توصیهشده فعلی را انجام دهم، احتمال دارد به وسواس مبتلا شوم؟ جواب قطعاً خیر است؛ باید به افراد غیرمستعد وسواس اطمینان دهیم که جای هیچ گونه نگرانی نیست و باید اصول بهداشتی و شستشوی دستها را به طور کامل انجام دهند. در مورد ویروس کرونا، میتوان افراد را به چهاردسته تقسیمبندی کرد؛ دسته غیروسواسیها که خود دو دسته افراد غیرمستعد وسواس و افراد مستعد وسواس هستند. دسته وسواسیها که این گروه هم هر کدام به دو دسته وسواسیهای درمانشده یا تحتدرمان و وسواسیهای درماننشده تقسیم میشوند.
ممکن است باز این سؤال مطرح شود که از کجا متوجه شویم مستعد ابتلا به وسواس هستیم یا خیر؛ افراد مستعد به وسواس یکسری عوامل زمینهای دارند از جمله وراثت: یعنی افراد باید ببینند آیا در میان خانواده و اقوام درجه یک و دو، کسی مبتلا به وسواس بوده یا خیر؛ که اگر بود، فرد به صورت ژنتیک مستعد ابتلا به این اختلال است. مورد بعدی داشتن شخصیت وسواسی، وابسته و اجتنابی است؛ فرد دارای این اختلال یا رگههایی از آن، میتواند وسواسش در شرایط بحران و فشارهای روانی اینروزها آشکار شود؛ برای سنجش شخصیت وسواسی آزمونهایی وجود دارد که افراد میتوانند آنها را در اینترنت جستجو کنند. نکته بعدی ضعف اعتماد به نفس است؛ افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، مستعد ابتلا به وسواس هستند؛ همچنین باید بررسی کرد که آیا فرد سابقه مشکلات و آسیبهای جنسی داشته یا خیر. اکراه یا انزجار هم یکی دیگر از ریشههای وسواس است؛ چطور این موضوع را بفهمیم؟ از رفتارهایمان؛ مثلاً وقتی بانویی ظرف میشوید و آستینش خیس میشود، در شرایطی که نه میتواند آن پیراهن را عوض کند و ن
ه با خیسی آستین کنار بیاید، دچار انزجار است؛ یا وقتی فردی مویی در غذایش میبیند و دیگر آن غذا را نمیخورد یا نسبت به بوی مرغ و ماهی اکراه دارد، رگههایی از وسواس را درون خود دارد. نکته آخر هم چرخه تربیتی معیوب در خانوادههاست. کودکانی که در خانوادههای مطلقگرا و قضاوتگر زندگی میکنند یا توسط والدین تحقیر یا ترسانده میشوند، میتوانند مستعد ابتلا به وسواس باشند. توصیه میشود افراد مستعد به وسواس با انجام آزمونهای روانی و مشورت با روانشناس وضع خود را بیشتر بررسی کنند. این افراد باید گوش به زنگ باشند و اگر خود را در حال انجام کارهای وسواسی میبینند حتماً برای مشاوره و درمان مراجعه کنند.